چگونه مغز خود را از نو برنامه‌ریزی کنیم؟ بخش 1 عوض کردن الگوی تفکر

ساخت وبلاگ

عوض کردن الگوی تفکر

گام اول: فکرهای خود را به طور روزانه تحت نظر بگیرید. زیبایی تکامل انسان‌ها این است که ما در گذر زمان دو خود ساخته‌ایم، خود اصلی که اعمال را انجام می‌دهد و خودی دیگر که تحت نظر می‌گیرد. شما می‌توانید خودتان را هر روز و هر ساعت تحت نظر بگیرید.هر تفکری که نظر شما را به خود جلب می‌کند، لحظه‌ای در مورد آن درنگ کنید و ببینید آیا این تفکر منفی است؟ ویرانگر است؟ چه چیزی عامل به وجود آمدن آن است؟ آیا این تفکر منطقی است؟ یا از روی عادت و یا اعتیادآور؟ با گذر زمان و تمرین بیشتر می‌توانید خودآگاهی را بالاتر ببرید. تفکرات خود را زمانی که به ذهنتان می‌رسند، یادداشت کنید. این عمل باعث می‌شود تا الگوی مغزی خود را بهتر بشناسید. این افکار می‌توانند ناامیدانه، خوش‌بینانه، نگران‌کننده و یا هر تفکر دیگری باشند. همچنین با نوشتن افکار می‌توانید راحت‌تر از دست آن‌ها رهایی پیدا کنید.

گام دوم: الگوی تفکرات خود را مشخص کنید. بعد از گذشت یک یا دو هفته نگاه دقیق‌تری به آن بکنید. ممکن است غالب تفکرات شما منفی، بدبینانه و یا افکاری باشند که مهم نیستند و سودی برای شما ندارند. این الگو در هر فردی متفاوت است و با مشخص کردن آن در واقع اولین قدم را برداشته‌اید. زمانی که شما درک دقیقی از خودتان داشته باشید، می‌توانید در مسیر درستی قرار گرفته و تغییرات را آغاز کنید. طبیعی است که اگر مقصد مشخصی نداشته باشید، حرکت به سمت هدف نیز ممکن نخواهد بود.

گام سوم: بدانید که هر چیزی بخشی از یک چرخه‌ی بزرگ‌تر است. بسیاری از ما این تفکر غلط را داریم که اعمال ما فقط و فقط ناشی از احساسات ما هستند. به این معنا که کاری از ما بر نمی‌آید و وقتی ما حسی در خود داریم، این حس منجر به عملی خاص خواهد شد. در واقعیت نیز این تفکر دور از حقیقت نیست. عقاید و افکار شما، احساساتتان را تعیین می‌کنند و مجموع این عوامل باعث مشخص شدن عمل شما می‌شوند و در ادامه اعمال شما، نتایج خود را بر روی زندگی نشان می‌دهند. این نتایج عقاید و تفکرات شما را تشکیل می‌دهند و آن‌ها نیز احساستتان را و این چرخه این‌گونه ادامه پیدا می‌کند. اگر به این اتفاق‌ها به عنوان یک چرخه نگاه کنید، متوجه می‌شوید که تغییر در یکی از عوامل آن می‌تواند کل سیستم را دگرگون کند. بخش دیگری از این تفکر غلط این است که مغز ما همه کاره است و ما قدرتی نداریم. در واقع شما تنها کسی هستید که قدرت دارید. این افکار و رفتارها و نتایج حاصل از آن‌ها متعلق به شما هستند و فقط شما می‌توانید آن‌ها را تغییر دهید. یکی از این عوامل را به درستی تغییر دهید و شاهد تغییر دیگر موارد باشید.

گام چهارم: فاصله‌ای بین افکار و اعمال خود ایجاد کنید، شما می‌توانید از سرعت چرخه بکاهید. اگر به تفکر مخربی برخورد کردید، کمی درنگ کنید و سریعاً عکس‌العمل نشان ندهید. به این فکر کنید که عکس‌العمل صحیح چه می‌تواند باشد؟ چه تفکر مثبتی را می‌توانید جایگزین آن کنید. برای مثال، تصور کنید فردی موفق را در تلویزیون می‌بینید و با خود می‌گویید امکان ندارد بتوانم مثل او شوم. کمی درنگ کنید و نکات مثبت خود را بشمارید و از آن‌ها محرکی برای پیشرفت و بهبود خود بسازید. بدانید که برای هر تفکر و عملی، نتیجه و پاداشی در انتظار شما خواهد بود. شاید فکر می‌کنید خود را دست‌ کم گرقته‌اید و آینده‌ای مناسب برای خودتان متصور نشده‌اید. به افکار خود بیشتر نیز فکرکنید، آیا هدف مورد نظر شما ارزش جنگیدن و تلاش را دارد؟

گام پنجم: در مورد حرف‌هایی که به خود و یا دیگران می‌زنید، بیشتر فکر کنید. حرف‌های شما می‌تواند خودتان و دیگران را رنجیده کند و تأثیری منفی بر رفتار و افکار شما داشته باشد. اگر این افکار شما را اذیت می‌کنند، روی موارد مثبت دیگری بیاندیشید که به شما روحیه می‌دهند. اگر رفتار مثبت و محبت‌آمیزی با دیگران داشته باشید، در قبال آن نیز رفتاری محبت‌آمیز از دیگران خواهید دید. مغز ما توانایی بالایی دارد؛ اگر فکر کنید انجام کاری ناممکن است، آن کار غیر ممکن می‌شود. اگر فکر کنید همان ‌کار را شما می‌توانید انجام دهید، به هدف خود خواهید رسید. گاهی اوقات در دنیای افکار منفی خود زندانی می‌شوید، افکاری که می‌گویند شما نمی‌توانید، شما افسرده هستید. فکر خود را عوض کنید و افکار مثبت را درون آن راه دهید و مراقب این افکار باشید. در ضمن از یاد نبرید که این افکار همواره قابل تغییر هستند.

گام ششم: رفتارها و واکنش‌های خود را به درستی انتخاب کنید. در هنگام کودکی به شما گفته شده که در چهارچوب مشخصی فکر کرده و عمل کنید و این چهارچوب در واقع شخصیت شما را ساخته است. برای مثال برخی ترس‌های دوران کودکی می‌توانند در زمان بزرگسالی نیز ادامه داشته باشند. در بسیاری موارد درگیر الگوی کنش و واکنش می‌شویم و درک نمی‌کنیم که این شرایط قابل شکسته شدن هستند و می‌توانیم هر واکنش دلخواهی را داشته باشیم. اگر عکس‌العمل نامناسبی نشان دهید، زمان مناسبی است تا آن را ارزیابی کنید و ببینید آیا افراد دیگر نیز همین واکنش را نشان می‌دادند؟ چه چیزی شما را اذیت می‌کند؟ چگونه می‌توان واکنش بهتری نشان داد؟ از خود بپرسید که دلیل این رفتار شما چه بوده است؟ آیا سودی برای شما دارد؟ چگونه عکس‌العمل متفاوتی می‌توانید داشته باشید؟ الگوی فکری و عقیدتی خود را گسترش دهید و به کسی که هستید و می‌خواهید باشید وفادار بمانید.

گام هفتم: افکار جدیدی برای ساخت عادت‌های مثبت ایجاد کنید. شما افکار منفی را مشخص و متوقف کرده‌اید و آن‌ها را با افکاری مثبت جایگزین کرده‌اید. حال باید مصمم باشید و این افکار را مدام برای خود تکرار کنید. این افکار مثبت نیز به عادت تبدیل خواهند شد، مانند افکار منفی گذشته که عادت شده بودند اما پاک شدند. عملکرد مغز این‌گونه است که تا زمانی که شما کاری را ممکن بدانید، انجام آن برای شما ممکن خواهد بود. نوشتن گزارش روزانه یا صحبت کردن با افراد نزدیک در مورد این تمرین می‌تواند به نتیجه رسیدن آن کمک کند. با این کار، تمرین‌ها یکپارچه شده و بخشی از زندگی شما خواهند شد. حتی ممکن است اطرافیان شما نیز تحت تأثیر قرار بگیرند و این کار را بسیار تحسین کنند.

+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 12:4 توسط فرید بن سعید  | 

گروه پژوهشی و صنعتی پارسیان و آریان ...
ما را در سایت گروه پژوهشی و صنعتی پارسیان و آریان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eparsianarian0 بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1402 ساعت: 12:39